طرفداران سامي يوسف
*محبوبترين خواننده جهان* 
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان طرفداران سامي يوسف و آدرس samiyusufofficial3.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





http://scontent-b.cdninstagram.com/hphotos-xpa1/t51.2885-15/10601813_266159900261689_766005479_n.jpg

Pearl
مروارید

I spent a thousand sleepless nights
من هزاران شب را با بی خوابی سپری کردم
In wait of dreams I could not find
در انتظار رؤیاهایی که نمی توانستم به آنها دست پیدا کنم
I walked a thousand empty roads
من هزاران جاده خالی را پیمودم
In search of signs to bring me home
در جستجوی نشانه هایی که مرا به خانه ببرند
With every breath I spoke your name
در هر نفس، نام تو را صدا زدم
And heard it rolling in the waves
و آن را، پیچیده در امواج، شنیدم
Beneath a veil of ocean blue
در زیر پرده ای از آبیِ اقیانوس…
I broke illusion from the truth
من خیال را از حقیقت زدودم

You said, walk to me and I’ll find you
تو گفتی: به سوی من بیا و من تو را خواهم یافت
Call me and I’ll show you
مرا صدا بزن و من به تو نشان خواهم داد
Hiding like a pearl for you
پنهان، همچون مرواریدی برای تو
To heal and guide you
برای شفا و هدایت تو
From deep inside you
از اعماق درونت
Hiding like a pearl for you
پنهان، همچون مرواریدی برای تو

And from the pulse beneath my skin
و از نبض زیر پوستم…
You called me to a source within
تو مرا به سوی یک منبع درونی دعوت کردی
Where every layer revealed one more
جایی که هر لایه، لایه دیگری را آشکار می کرد
A secret brighter than before
رازی روشن تر از راز قبل
And at the heart there lay just one
و در قلب، فقط یک چیز نهفته است…
The root of all that I’d become
ریشه همه ی آنچه که من می توانم بشوم
I watched the surface start to break
من دیدم که لایه سطحی شروع به شکستن کرد
Free of form, free of shape
بدون فُرم، بدون شکل

You said, walk to me and I’ll run to you
تو گفتی: به سوی من قدم بردار و من به سوی تو خواهم دوید
Call me and I’ll show you
مرا صدا بزن و من به تو نشان خواهم داد
Hiding like a pearl for you
پنهان، همچون مرواریدی برای تو
To heal and guide you
برای شفا و هدایت تو
From deep inside you
از اعماق درونت
Hiding like a pearl for you
پنهان، همچون مرواریدی برای تو.

 ***

Fire
آتش

Peace be with you my brother, my friend
درود بر تو برادرم، دوست من
Come join me at the fire, once again
بیا و یک بار دیگر در این آتش به من ملحق شو
It bears no judgment, shame or pride
آتش، هیچ قضاوت، شرم یا غروری را برنمی تابد
It warms from every side
و از هر سو تو را گرم می کند
Its light is lost without your eyes
نور آن بدون چشمان تو از بین می رود
Come join me at the fire
بیا و در این آتش به من ملحق شو

Peace be with you my sister, my friend
درود بر تو خواهرم، دوست من
The fire’s waiting for you to come again
آتش منتظر تو است تا باز هم بیایی
When you need comfort from tears you’ve cried
وقتی از اشک هایی که از چشمانت جاری شده اند آرامش می خواهی
It dances by your side
آتش در کنار تو می رقصد
It needs a partner, so dry your eyes
آتش به یک یار و همراه نیاز دارد، پس اشکهایت را پاک کن
Come join me at the fire
بیا و در این آتش به من ملحق شو

Let it burn your troubles, clear your mind
بگذار مشکلاتت را بسوزاند، و ذهنت را پاک کند
Watch these embers, sparks will fly
این زغال های نیم سوخته را تماشا کن، جرقه ها به پرواز در می آیند
Let it draw you closer, guide your soul
بگذار تو را نزدیک تر کند، و روحت را هدایت نماید
Free your struggle in ash and smoke
کشمکشهایت را در خاکستر و دود رها کن
As one with others in search of truth
مثل یکی در کنار دیگران، در جستجوی حقیقت
Sisters, brothers, it waits for you
خواهران، برادران، آتش منتظر شماست
Find your place at the fire, my friends
جای خود را در این آتش پیدا کنید، دوستان من

Peace be with you my brother, my friend
درود بر تو برادرم، دوست من
Peace be with you my sister, my friend
درود بر تو خواهرم، دوست من
Come join me at the fire, once again
بیا و یک بار دیگر در این آتش به من ملحق شو
Come join me at the fire, once again
بیا و یک بار دیگر در این آتش به من ملحق شو

 ***

The Centre
مرکز

?Why am I in this place torn asunder by blight
چرا من اینجا هستم در حالی که آفت[های زندگی]، [روح] مرا پاره پاره و دو نیم کرده است؟


Shorn by the blades of inequity
و [احساس می‌کنم که] با تیغ بی عدالتی بریده شده ام

Drowned by darkness
در تاریکی غرق شده ام،

?Immersed in the turbid waters of negligence and forgetfulness
و در آب های تیره ی غفلت و فراموشی غوطه ورم؟

 
Question not why, but understand this simple truth
سؤال [درست] این نیست که [بپرسیم] چرا [چنین است]؛ بلکه [باید] این حقیقت ساده را درک کنیم:

Here is the Centre that is the Centre of all wheres
اینجا مرکزی است که مرکز همه مکانهاست،

Now is the moment at the heart of all times
اکنون لحظه ای در قلب تمام زمانهاست

Ask not why here and now
نپرس چرا اینجا و اکنون،

But be in the here and now
بلکه در اینجا و اکنون باش

Here is the Centre that is the Centre of all wheres
اینجا مرکزی است که مرکز همه مکانهاست،

Now is the moment at the heart of all times
اکنون لحظه ای در قلب تمام زمانها است

Ask not why here and now
نپرس چرا اینجا و اکنون،

But be in the here and now
بلکه در اینجا و اکنون باش

To find the key to all existence
تا کلید همه هستی را بیابی

***

Go
برو

One light, one hope
یک نور، یک امید
One heart, one soul
یک قلب، یک روح
One chance to know
یک فرصت برای دانستن
One time to go
یک زمان برای رفتن

There’s just one call from my heart
تنها یک ندا از قلبم می آید
It pulls me to a world apart
که مرا به جهان دیگری می کِشد
There’s just one word that I hear
من تنها یک کلمه را می شنوم
One drum, that calls me near
یک طبل که مرا به نزدیکی خود فرا می خواند
When the spring has been unwound
وقتی فنر باز شود…
What is lost will soon be found
آنچه گم شده، خیلی زود پیدا خواهد شد

To the call that comes from inside you
بسوی ندایی که از درونت می آید…
To the light that shines just to find you
بسوی نوری که می درخشد تا تو را پیدا کند…
Go
برو
To the drum that beats from inside you
بسوی طبلی که از درونت ضرب می زند…
To the one that’s calling to find you
بسوی کسی که صدا می زند تا تو را پیدا کند…
Go
برو
I know, know I must go, go
می دانم، می دانم که باید بروم
I know, know I must go, go
می دانم، می دانم که باید بروم
I must go
باید بروم

One light, one hope
یک نور، یک امید
One heart, one soul
یک قلب، یک روح
One chance to know
یک فرصت برای دانستن
One time to go
یک زمان برای رفتن

In the mirror you stare
تو در آینه خیره می شوی
Your eyes are calling me there
چشمانت مرا به آنجا دعوت می کنند
Your friend has taken my hand
دوست تو دست مرا گرفته است
Guides me beyond any land
و مرا به فراسوی همه سرزمین ها هدایت می کند

If you’re far I’ll soon be near
اگر تو دوری، من به زودی نزدیک خواهم شد
What is faint will soon be clear
آنچه کم فروغ است، به زودی روشن خواهد شد

To the call that comes from inside you
بسوی ندایی که از درونت می آید…
To the light that shines just to find you
بسوی نوری که می درخشد تا تو را پیدا کند…
Go
برو
To the drum that beats from inside you
بسوی طبلی که از درونت ضرب می زند…
To the one that’s calling to find you
بسوی کسی که صدا می زند تا تو را پیدا کند…
Go
برو
I know, know I must go, go
می دانم، می دانم که باید بروم
I know, know I must go, go
می دانم، می دانم که باید بروم
I must go
باید بروم

One light, one hope
یک نور، یک امید
One heart, one soul
یک قلب، یک روح
One chance to know
یک فرصت برای دانستن
One time to go
یک زمان برای رفتن

On to the drum
بسوی آن طبل…
To the voice of the one
بسوی صدای آن شخص…
I must go, I must follow the
باید بروم
Spark that lights us all
باید آن جرقه را که همه ی ما را روشن می کند دنبال کنم
Illuminated by the call
با آن ندا، نورانی شده ام

With one heart, with one hope I will
با یک قلب، با یک امید…

Go, go, I must go, go
خواهم رفت، خواهم رفت، باید بروم
I know, know, I must go, go
می دانم، می دانم، باید بروم
I must go
باید بروم

And I know, know I must go, go
و می دانم، می دانم که باید بروم
I know, know I must go, go
می دانم، می دانم که باید بروم
I must go
باید بروم

 ***

You
تو

I am what I am, because You made
اگر من این [انسانی] هستم که هستم، به خاطر این است که تو [مرا] ساخته ای
I have what I have, because You gave
اگر من آنچه را دارم، دارم؛ به خاطر این است که تو [آنها را به من] داده ای
My love is strong because
عشق من مستحکم است چون…

You
تو
Are the One I call Creator
تنها کسی هستی که من «خالق» می خوانمش
My Alpha and Omega
اول و آخر من
My Protector and my Maker
حافظ و آفریننده من
Because of You
بخاطر تو…
In weakness I am braver
در هنگام ضعف، شجاع ترم
My Defender and my Saviour
مدافع و ناجی من
My Giver and my Taker
دهنده و بازپس گیرنده من

I see what I see, because You shine
اگر من آنچه را می بینم، می بینم؛ به خاطر این است که تو می درخشی
I know what I know, because You show
اگر من آنچه را می دانم، می دانم؛ به خاطر این است که تو [به من] نشان می دهی
My love is strong because
عشق من مستحکم است چون…

You
تو
Are the One I call Creator
تنها کسی هستی که من «خالق» می خوانمش
My Alpha and Omega
اول و آخر من
My Protector and my Maker
حافظ و آفریننده من
Because of You
بخاطر تو…
In weakness I am braver
در هنگام ضعف، شجاع ترم
My Defender and my Saviour
مدافع و ناجی من
My Giver and my Taker
دهنده و بازپس گیرنده من

Abiding in silence
همواره در سکوت
With patience and guidance
با صبر و هدایت
Aware when I need You, the light when I seek You
تو آگاهی، وقتی به تو نیاز دارم؛ و نوری، وقتی تو را می جویم
Justice, forgiveness
عدالت، بخشش…
The strength in my weakness
قوت من در هنگام ضعف…
And my love, and my love, is strong because
و عشق من، و عشق من، مستحکم است زیرا…

You
تو
Are the One I call Creator
تنها کسی هستی که من «خالق» می خوانمش
My Alpha and Omega
اول و آخر من
My Protector and my Maker
حافظ و آفریننده من
Because of You
بخاطر تو…
In weakness I am braver
در هنگام ضعف، شجاع ترم
My Defender and my Saviour
مدافع و ناجی من
My Giver and my Taker
دهنده و بازپس گیرنده من

Lover, Taker
عاشق، بازپس گیرنده
Guider, Saviour
هدایتگر، نجات دهنده
Endless, Greatest
بی انتها، بزرگترین
Timeless, Patient
بی زمان، صبور
Bringer of the life You gave us
آورنده ی این زندگی که تو به ما عطا کردی
Patron of the world You made us
حافظ جهانی که تو برای ما آفریدی

You are Grateful, my Receiver
تو شاکری (قدرشناسی)، بازپس گیرنده من
You are Watchful, the Perceiver
تو مراقب هستی، و هوشیاری
You are Mercy, my Forgiver
تو مهربانی، بخشنده من
You restore me, my Healer
تو مرا بازمی گردانی، شفادهنده من

Because You are, because You
چون «تو» هستی، و بخاطر تو

***
Prism
منشور

All of your waves
همه امواج تو
Have come from one
از یک جا آمده اند
The seed has spread
دانه، پراکنده شده است
The dawn of light
طلوع نور،
Has split from white
از رنگ سفید
To blues and reds
به رنگهای آبی و قرمز تقسیم شده است

Behind it all
در پسِ همه ی آنها
There must be more
باید چیز بیشتری وجود داشته باشد

Seven colours of day
هفت رنگِ روز
Show the light of your way
نورِ راه تو را نشان می دهند
Have I found what is lying behind
آیا من یافته ام…
?The fire in your eyes
…آنچه را که در پشت آتشی که در چشمان توست، نهفته شده است؟
?Do you see what I see
آیا تو آنچه را که من می بینم، می بینی؟

And from one breath
و از یک نَفَس…
All sound was formed
…همه صداها شکل گرفته اند
Your words could sing
واژه های تو می توانستند آواز بخوانند
The prism shares
منشور به اشتراک می گذارد…
Your secret layers
لایه های پنهان تو را…
Unraveling
بی پرده

Behind it all
در پسِ همه آنها
There must be more
باید چیز بیشتری وجود داشته باشد

Seven colours of day
هفت رنگ روز
Show the light of your way
نورِ راه تو را نشان می دهند
Have I found what is lying behind
آیا من یافته ام…
؟The fire in your eyes
…آنچه را که در پشت آتشی که در چشمان توست، نهفته شده است؟
?Do you see what I see
آیا تو آنچه را که من می بینم، می بینی؟

Every heart, Every hand, Every head
ای تمام قلبها، تمام دستها، تمام سرها
Rise up
برخیزید
Every thought, Every tear, Every smile
ای تمام افکار، تمام اشکها، تمام لبخندها
Rise up
برخیزید
Every fear, Every doubt, Every trouble
ای تمام ترسها، تمام تردیدها، تمام مشکلات
Rise up
برخیزید
Every hope, Every wish, Every prayer
ای تمام امیدها، تمام آرزوها، تمام دعاها
Rise Up
برخیزید
Every faith, Every creed, Every colour
ای تمام ایمانها، تمام باورها، تمام رنگها
Rise Up
برخیزید
Every mind, Every soul, Everyone
ای تمام عقلها، تمام روحها، همگی
(Rise Up)
(برخیزید)

?Do you see what I see
آیا تو هم آنچه را که من می بینم، می بینی؟

 ***

Lament
سوگواری

!My father be the ransom of him for whose sake I melted with anguish
پدرم فدای آنکه از شوق در او آب شدم
!My father be the ransom of him for whose sake I died of fear
پدرم فدای آن که از هراس [جدایی اش] مُردم
The blush of shame on his cheek is the whiteness of dawn conversing with the 
Redness of eve
سرخی شرم بر گونه اش همچون سپیدی سحر است که با سرخی شفق به گفت و گو نشسته است
They left me at al-Uthayl and an-Naqá
آنها مرا در الاثیل و النقع رها کردند
!Who will compose my distracted thoughts? 
Who will relieve my pain? 
Guide me to him
چه کسی افکار پریشان مرا آرامش می بخشد؟ چه کسی درد مرا درمان می کند؟ مرا بسوی او رهنمون شو!
?Who will ease my sorrow? 
Who will help a passionate lover
چه کسی اندوه مرا تسکین خواهد کرد؟ چه کسی عاشق دلداده را یاری می کند؟
Whenever I keep secret the torments of desire
My tears betray the flame within and the sleeplessness
هر زمان که رنج اشتیاق را پنهان می سازم/ اشکهایم به شعله درون و بیخوابی ام خیانت می کنند
They left me at al-Uthayl and an-Naqá
آنها مرا در الاثیل و النقع رها کردند
‘And whenever I say, ‘Give me one look!
The answer is, ‘Thou art not hindered but for pity’s sake
هر زمان می گویم «به من نظری افکن»/ پاسخ این است که «نظر از تو دریغ نمی شود جز از سرِ دلسوزی و شفقت»
My father, my father, my father
پدرم، پدرم، پدرم

***
Jaaneh Jaanaan
جان جانان

ای که یادت از همه پیر و جوان دل می رباید
می رباید
به هوای کوی تو هر لحظه دل پر می گشاید
به هوایت

هم امید قلبی، هم پناه جانی
نور مطلق زمین و آسمانی
جلوه ی زیبایی های بیکرانی

تو شدی دنیای من، رؤیای من، ای جان جانان
جان جانان
رود از چشمان من اشکم به یادت همچو باران
جان جانان

با تو در امانم، ای امید جانم
بی تو بی پناه و بی نام و نشانم
بی تو در تاریکیم راهی ندانم

تا نفس در سینه دارم اسم تو ورد زبانم
مهربانم
عطر دلخواه و شمیم عشق تو آرام جانم
مهربانم

نور بیکرانی، لطف جاودانی
من گنهکارم ولی تو مهربانی
بهر قلب عاشقان نام و نشانی

بی تو ای آرام جان، ای مهربان، تنهاترینم
تا ابد در کوی تو عاشق ترین فرد زمینم

یاد تو امانم، جز تو من ندانم
بی تو بی پناه و بی نام و نشانم
بی تو در تاریکیم راهی ندانم

بی تو در تاریکیم راهی ندانم

***

The Key
کلید

In Andalucian morning light
در روشنایی صبحگاه آندلس
In seas of azure, in dawning skies
در دریاهای نیلگون، در آسمان سپیده دم
I watch you bloom, the birth of spring
دیدم که تو شکوفه کردی، تولد بهار
You are the song that all lovers sing
تو آن ترانه ای هستی که همه عاشقان می خوانند
You are the key holding me in
تو آن کلیدی هستی که در درون من است

I am a prisoner, I can’t escape
من یک زندانی هستم، نمی توانم فرار کنم
The key is inside the forms you take
آن کلید در درون شکل هایی است که تو به خود می گیری
You are the web I cannot spin
تو آن تاری هستی که من قادر به تنیدن آن نیستم
You are the pulse beneath my skin
تو نبض زیر پوست منی
You are the key holding me in
تو آن کلیدی هستی که در درون من است

Your love is a door I cannot find
عشق تو دری است که من نمیتوانم آن را بیابم
The only way out is from deep inside
تنها راه خروج، در اعماق درون من است
I’m humbled by the light you take
من شرمنده ی آن نوری هستم که تو گرفتی
When you cover every colour of the day
وقتی تو تمام رنگ های روز را می پوشانی
I’m brightened by the night you bring
من با شبی که تو می آوری روشن می شوم
You are the divine eternal ring
تو حلقه جاودان الهی هستی
You are the end where everything begins
تو آن انتهایی هستی که همه چیز از آن آغاز می شود
You are the key holding me in
تو آن کلیدی هستی که درون من است

I’m humbled by the light you take
من شرمنده ی آن نوری هستم که تو گرفتی
When you cover every colour of the day
وقتی تو تمام رنگ های روز را می پوشانی
Illuminated in the night you bring
در شبی که تو می آوری روشن می شوم
You are the divine eternal ring
تو حلقه جاودان الهی هستی
You are the end where everything begins
تو آن انتهایی هستی که همه چیز از آن آغاز می شود
You are the key holding me in
تو آن کلیدی هستی که درون من است
The only key holding me in
تنها کلیدی در درون منی

***

Circle
حلقه

I see you in the wings that chase the night
من تو را در بال هایی می بینم که شب را دنبال می کنند
Circling the warmth of candlelight
در حالی که گرمای نور شمع را احاطه کرده اند
I hear you in the wind as the two poles spin
هنگامی که دو قطب می چرخند، من می شنوم که تو در باد…
Whispering the truth your heart holds in
…در حال زمزمه ی حقیقتی هستی که در درون قلب تو نهفته است
I feel you in the chill as the seasons turn
هنگامی که فصل ها تغییر می کنند، من در سرما حس می کنم که تو…
Laying down a seed, with its lessons learned
…در حال خلق یک دانه ای، و درس هایی که آموخته است

The circle spins a perfect line
حلقه، یک مسیر کامل را دور می زند
Free from borders, free from time
آزاد از مرزها، آزاد از زمان
I close my eyes and clear my mind
چشمانم را بستم و ذهنم را پاک کردم
The circle joins your love with mine
حلقه، عشق تو را با عشق من پیوند زد

I feel you in the sand of the desert earth
من تو را در شن زمین های بیابانی حس می کنم
You know my hunger, know my thirst
تو از گرسنگی من آگاهی، از تشنگی من آگاهی
I hear you in the cry of distant rain
من تو را در گریه ی باران دوردست می شنوم
Coming back to answer the call again
در حالی که برمی گردم تا دوباره به آن ندا پاسخ دهم
I meet you in the centre of the sacred dance
تو را در مرکز آن رقص مقدس ملاقات می کنم
Reminding me your truth is in my heart
که به من یادآوری می کنی که حقیقت تو در قلب من است

The circle spins a perfect line
حلقه، یک مسیر کامل را دور می زند
Free from borders, free from time
آزاد از مرزها، آزاد از زمان
I close my eyes and clear my mind
چشمانم را بستم و ذهنم را پاک کردم
The circle joins your love with mine
حلقه، عشق تو را با عشق من پیوند زد

***

(Khorasan (Arabic Version
خراسان (نسخه عربی)

My, Lord
پروردگارا
Have Mercy on me
به من رحم کن
On the day of eternity
در آن روز جاودانگی
My Lord
پروردگارا
Unite me
مرا ملحق گردان
With the messenger
به پیامبر (صلی الله علیه وآله)
My Lord
پروردگارا
Tell me
به من بگو
You will accept me
که مرا خواهی پذیرفت

Protect me, O Merciful
از من محافظت کن، ای بخشایگر
From worries and anxieties of this world
در برابر نگرانی ها و اضطراب های این دنیا
Protect me, O The Most Kind
از من محافظت کن، ای مهربانترین
From pain and sorrow
در برابر درد و غم
Exalted in all Your affairs
در تمام کارهایت بلندمرتبه و توانایی
O You, the Supreme One
ای عالی مقام
I have none in this universe but You
من در این جهان جز تو هیچ ندارم

My, Lord
پروردگارا
Have Mercy on me
به من رحم کن
On the day of eternity
در آن روز جاودانگی
My Lord
پروردگارا
Unite me
مرا ملحق گردان
With the messenger
به پیامبر (صلی الله علیه وآله)

Protect me, O Merciful
از من محافظت کن، ای بخشایگر
From worries and anxieties of this world
در برابر نگرانی ها و اضطراب های این دنیا
Protect me, O The Most Kind
از من محافظت کن، ای مهربانترین
From pain and sorrow
در برابر درد و غم
Exalted in all Your affairs
در تمام کارهایت بلندمرتبه و توانایی
O You, the Supreme One
ای عالی مقام
Have mercy on my weakness
به ضعف و ناتوانی من رحم کن
For I have none in this universe but You
زیرا من در این جهان جز تو هیچ ندارم
My Lord
پروردگارا
Tell me
به من بگو
You will accept me
که مرا خواهی پذیرفت

***

Sari Gelin
ساری گلین (عروس زرد)

I fight for a love
من برای عشقی می جنگم
Knowing it can’t be won
که می دانم نمی توان در آن پیروز شد
Sent from a light above
فرستاده شده از سوی یک نور برتر…
Child of our golden Sun
فرزند خورشید طلایی ما…
Sari Gelin
ساری گلین

I reach for hands
من دستانم را به سوی دست هایی دراز می کنم
Knowing they can’t be held
که می دانم نمی توان آنها را گرفت
Cursed by words I can’t tell
نفرین شده با کلماتی که نمی توانم بگویم…
Broken under your spell
شکسته از افسون تو…
Sari Gelin
ساری گلین

And like a rose
و مانند یک گل سرخ
Turning in to thorns
که به خار تبدیل شود
My love was taken
عشق من گرفته شد
Back to the light above
و به سوی نور برتر بازگشت
?What can I do, my love
من چه می توانم بکنم، عشق من؟
Child of our Golden Sun
فرزند آفتاب طلایی ما…
Sari Gelin.
ساری گلین

A beating drum
یک طبل که ضرب می زند
Searches on for your song
به دنبال آهنگ تو می گردد
Echoes will carry on
پژواک ها ادامه خواهند یافت
Wondering where you’ve gone
می خواهند بدانند تو کجا رفته ای…
Sari Gelin
ساری گلین

Is that your voice
آیا این صدای توست
?Caught in the mountain air
که در هوای کوهستان سرگردان است؟
Leading me to nowhere
مرا به ناکجا می برد…
Drifting in silent prayer
بی هدف با دعایی بی صدا…
Sari Gelin
ساری گلین

And like a rose
و مانند یک گل سرخ
Turning in to thorns
که به خار تبدیل شود
My love was taken
عشق من گرفته شد
Back to the light above
و به سوی نور برتر بازگشت
?What can I do, my love
من چه می توانم بکنم، عشق من؟
Child of our Golden Sun
فرزند آفتاب طلایی ما…
Sari Gelin
ساری گلین

Saçın ucun hörməzlər 
Gülü sulu dərməzlər 
Sarı gəlin
انتهای موی خود را نمی بافی، گل تر را نمی چینی ساری گلین
Saçın ucun hörməzlər 
Gülü sulu dərməzlər 
Sarı gəlin
انتهای موی خود را نمی بافی، گل تر را نمی چینی ساری گلین

Bu sevda nə sevdadır 
Səni mənə verməzlər 
Neynim aman, aman 
Neynim aman, aman 
Sarı gəlin
عجب عشقی است این عشق! آنها تو را به من نمی دهند من چه می توانم بکنم؟ امان، امان! ساری گلین

Back to the light above
به سوی نور برتر بازگشت
؟What can I do, my love
من چه می توانم بکنم، عشق من؟
Child of our Golden Sun
فرزند آفتاب طلایی ما…
Sari Gelin
ساری گلین

 ***

Khorasan
خراسان

Khorasan
خراسان
I have come
من آمده ام…
Here alone
تنها به اینجا [آمده ام]

In my dream
در رؤیایم
Earth and stone
زمین و سنگ
Turned to gold
به طلا تبدیل شدند

Was that you
آیا تو بودی
Long ago
از مدتها قبل
?Khorasan
خراسان؟

?Can you guide me to the treasures I have lost
آیا می توانی مرا به سوی گنجینه هایی که از دست داده ام راهنمایی کنی؟
?Can you show me every secret I forgot
آیا می توانی همه رازهایی را که فراموش کرده ام به من نشان دهی؟
When I came you asked me where I had come from
وقتی آمدم تو از من پرسیدی که اهل کجا هستم
You said my homeland was my kingdom all along
تو گفتی که سراسر میهن من، قلمرو پادشاهی من بوده است

Khorasan
خراسان
I must go
باید بروم
Send me home
مرا به خانه ببر

Breathe in me
در من نفس بکش
I have healed
من شفا یافته ام
I have grown
من رشد کرده ام

Give me peace
به من آرامش بده
In my soul
در روح و جانم
Khorasan
خراسان

?Can you guide me to the treasures I have lost
آیا می توانی مرا به سوی گنجینه هایی که از دست داده ام راهنمایی کنی؟
?Can you show me every secret I forgot
آیا می توانی همه رازهایی را که فراموش کرده ام به من نشان دهی؟
When I came you asked me where I had come from
وقتی آمدم تو از من پرسیدی که اهل کجا بوده ام
You said my homeland was my kingdom all along
تو گفتی که سراسر میهن من، قلمرو پادشاهی من بوده است

Khorasan
خراسان
Send me home
مرا به خانه ببر
Khorasan
خراسان

 

منبع:http://www.samiyusufofficial.com


برچسب‌ها: ترجمه فارسی , ترانه‌های , آلبوم مـرکـز,
[ جمعه 30 آبان 1393 ] [ 10:36 ] [ علي شربتي ]
[ جمعه 23 آبان 1393 ] [ 10:9 ] [ علي شربتي ]

بسم رب الحسین

تبادل لینک هوشمند

سلام. امروز آلبوم نوحه ومرثیه خوانی بسیار زیبای هلال محرم محصول سال1393 منتشر شد که شامل

مرثیه هایی بسیار شنیدنی است .به همراه دکلمه های زیبا در مورد امام حسین (ع) و اولاد ایشان.

 

با صدای ذاکر اهل بیت النبوه (ع) کربلایی ولی ا...  شربتی                                                 

گوینده(دکلمه خوان): حاج علی شربتی

با تقدیر و تشکر از حضرت حجت الاسلام والمسلمین سید حبیب حسینی که در این کار پر خیر و برکت همکاری دلسوزانه ای داشتند.

مرکز پخش:مرکز فرهنگی جاوید(مشهد مقدس-خیابان شیرازی-بین شیرازی18و20-پاساژ گنجینه     فرهنگ-طبقه زیر زمین پ8)             style="color: #0000ff;">


شماره تلفن مرکز پخش:  05132234953   -05132219399                             

                            

                                                  


1-دانلود مقدمه آلبوم هلال محرم

2-دانلود نوحه آوای غافله (شور)

3-دانلود نوحه عکس حرم

4-دانلود نوحه ابتا بابا حسین جان

5-دانلود نوحه لاله پرپر

6-دانلود نوحه رقیه حسین

7-دانلود نوحه ساقی حرم

8-دانلود نوحه میخوام برم کرببلا

9-دانلود نوحه غم عضمائ

10-ارباب حسین

11- عمه بیقرار

12-شفاعت

13-دانلود نوحه شهدا شرمنده ایم

14-دانلود نوحه شور و شین

15-دانلود نوحه میل کربلا

16- نوحه جذاب حضرت ابلفضل (ع)

17-گل نرگس برات عالم بمیرد

18-نوحه مازندرانی یاد کربلا

19- نوحه مازندرانی رقیه بیقرار

20-نوحه مازندرانی داغ جوان


برچسب‌ها: دانلود, آلبوم صوتی, هلال محرم, ولی الله شربتی, محمد, علی,
[ جمعه 23 آبان 1393 ] [ 10:6 ] [ علي شربتي ]
[ جمعه 23 آبان 1393 ] [ 10:2 ] [ علي شربتي ]
[ جمعه 16 آبان 1393 ] [ 21:37 ] [ علي شربتي ]

سامی یوسف چندین بار در مصاحبه هایش اعلام کرده که یک مسلمان سنتی است و از فلسفه دکتر حسین نصر حمایت می کند و در واقع او را یکی از معلمان خود می داند که چندین بار نیز حضوری با وی برخورد داشته است. خیلی ها دکتر حسین نصر را یکی از ارکان تبلیغ و اشاعه سنت گرایی  و بزرگترین مبلغ تشیع در غرب می دانند. عکس زیر توسط سامی یوسف اخیرا از طریق سایت رسمی وی منتشر گردیده است.

در مورد دکتر نصر بیشتر بدانیم

 

http://www.samiyusufofficial.com/main/wp-content/uploads/Sami-Yusuf-Dr-Seyyed-Hossein-Nasr-Kristiane-Backer-.jpg

 

قسمتی از مصاحبه سامی یوسف با روزنامه شرق: 

هیچ‌گاه خواسته‌اید به ایران بیایید و در ایران کنسرت برگزار کنید؟
من چندین دعوتنامه عالی در این خصوص داشته‌ام که اتفاقا یکی از آنها از طرف وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده و مرا به اجرای کنسرت در استادیوم آزادی دعوت کرده است که مثل یک آرزوی برآورده شده می‌شد اگر اتفاق می‌افتاد. متاسفانه، به دلیل تداخل کارها و برنامه‌هایم، هیچ وقت نتوانستم این کار را انجام دهم. البته، خیلی دوست دارم که کشور محل تولدم را از نزدیک ببینم. شما به ایران اشاره کردید و من نمی‌توانم به یکی از معلم‌هایم (که شاید یکی از مهم‌ترین فیلسوف‌ها و متفکران زنده معاصر باشد) یعنی پروفسور سیدحسین نصر اشاره نکنم؛ کسی که او را نه‌چندان پیش ملاقات کرده‌ام و اصالتا یک ایرانی است. در یکی از بحث‌هایمان به شوخی راجع به این موضوع صحبت می‌کردیم که چه خوب می‌شود اگر بتوانیم همزمان به ایران سفر کنیم. در هر حال، بله من بدون شک دوست دارم که هرچه زودتر بتوانم به ایران بیایم. امیدوارم که دوباره وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی ما را دعوت کند و بتوانیم هرچه سریع‌تر با شما ایرانیان دیدار داشته باشیم.

منبع مصاحبه: روزنامه شرق

http://samiyusufmusic.blogfa.com


برچسب‌ها: سامی یوسف, دکتر سید حسین نصر,
[ چهار شنبه 21 اسفند 1392 ] [ 13:58 ] [ علي شربتي ]

*تا ماه غم تو جلوه گر ميگردد                 دامان جهان ز اشك تر ميگردد

هر داغ شود كهنه ز ايام ولي                 داغ تو حسين تازه تر ميگردد*


برچسب‌ها: يا لثارات الحسين, موسسه ظهور,
[ جمعه 10 آبان 1392 ] [ 15:12 ] [ علي شربتي ]
[ چهار شنبه 27 شهريور 1392 ] [ 19:56 ] [ علي شربتي ]

آلبوم سلام، تور کنسرتهای سلام، “آندانتی رکوردز” و…

از شما این مساله را مخفی نکرده ام که این روزها – کم و بیش – خودم را در استادیو حبس کرده ام و بطور مستمر و خستگی ناپذیر مشغول کار روی آلبوم سلام هستم. فقط میتوانم دعا کنم که انشاالله این اثر “مقبول” افتد و بابرکت باشد.  ما امیدواریم که این آلبوم “خیلی زود” منتشر شود. :) میدانم بسیاری از شما باید از این دو کلمه (خیلی زود) خسته و زده شده باشید ولی من از صمیم قلب از شما میخواهم که کمی بیشتر صبر کنید. چیزی که میتوانم بگویم این است که اگر آلبوم هرکجا هستی “شروعی جدید” بود، آلبوم سلام میتواند به عنوان “اولین سپیده دم” در نظر گرفته شود. :) این آلبوم خیلی پر امیدتر و شادتر است در حالی که 100 درصد به [اصول] اسپریتیک و احساسات و شرایط فعلی من صادق و وفادار است. :) امیدوارم این اثر، ارزش صبر کردن را داشته باشد. انشاالله درباره آلبوم سلام در نوشته های آینده ام بیشتر صحبت خواهم کرد.

ما همچنین یک تور جهانی کنسرت داریم که در حال حاضر در حال تهیه و تدارک است. اگر همه چیز طبق نقشه پیش رود انشاالله ما همه شما را در ایالات متحده امریکا و امریکای شمالی، اروپا (از جمله روسیه) و البته خاورمیانه ملاقات خواهیم کرد. زمان کنسرتها انشاالله به زودی اعلام خواهد شد.

شاید بدانید که ما در حال برپا کردن و راه اندازی شرکت موسیقی شخصی خود من (Andante Records) هستیم. من خیلی برای این ابتکار هیجان زده و مشتاقم و امیدوارم که به امید خداوند، هدفش را تحقق بخشد؛ یعنی پرورش و ترقی دادن استعدادهای واقعی در جهان. لطفا برایم دعا کنید چون این، موضوع بسیار عزیزی برای من است و دعا میکنم که انشاالله موفق باشد.

به علاوه، ما موزیک ویدئوهای کاملا جدیدی در راه داریم… نمیخواستم این سوپرایز را “خراب کنم” اما در واقع من 2 هفته را در خارج به سر بردم و تازه از فیلمبرداری این کلیپها برگشته ام. خیلی خوشحالم که دوباره با کارگردان مستعد و خوش قریحه ای مثل “سیروس کردونی” برای این پروژه ها همکاری کرده ام. مطمئنم که او ما را ناامید نخواهد کرد. :)

راستی تصویر کوچک این نوشته، عکسی از من و راننده تاکسی ام (در فرودگاه استانبول) است، او وقتی من را شناخت با دعاهایش و مهربانی اش من را بسیار شرمنده کرد و تحت تاثیر قرار داد. خداوند به او رحمت و برکت دهد. :)

تا دفعه بعد…
درود و رحمت خداوند بر همه شما.
سامی

آلبوم سلام، تور کنسرتهای سلام، “آندانتی رکوردز” و…

از شما این مساله را مخفی نکرده ام که این روزها – کم و بیش – خودم را در استادیو حبس کرده ام و بطور مستمر و خستگی ناپذیر مشغول کار روی آلبوم سلام هستم. فقط میتوانم دعا کنم که انشاالله این اثر “مقبول” افتد و بابرکت باشد.  ما امیدواریم که این آلبوم “خیلی زود” منتشر شود. :) میدانم بسیاری از شما باید از این دو کلمه (خیلی زود) خسته و زده شده باشید ولی من از صمیم قلب از شما میخواهم که کمی بیشتر صبر کنید. چیزی که میتوانم بگویم این است که اگر آلبوم هرکجا هستی “شروعی جدید” بود، آلبوم سلام میتواند به عنوان “اولین سپیده دم” در نظر گرفته شود. :) این آلبوم خیلی پر امیدتر و شادتر است در حالی که 100 درصد به [اصول] اسپریتیک و احساسات و شرایط فعلی من صادق و وفادار است. :) امیدوارم این اثر، ارزش صبر کردن را داشته باشد. انشاالله درباره آلبوم سلام در نوشته های آینده ام بیشتر صحبت خواهم کرد.

ما همچنین یک تور جهانی کنسرت داریم که در حال حاضر در حال تهیه و تدارک است. اگر همه چیز طبق نقشه پیش رود انشاالله ما همه شما را در ایالات متحده امریکا و امریکای شمالی، اروپا (از جمله روسیه) و البته خاورمیانه ملاقات خواهیم کرد. زمان کنسرتها انشاالله به زودی اعلام خواهد شد.

شاید بدانید که ما در حال برپا کردن و راه اندازی شرکت موسیقی شخصی خود من (Andante Records) هستیم. من خیلی برای این ابتکار هیجان زده و مشتاقم و امیدوارم که به امید خداوند، هدفش را تحقق بخشد؛ یعنی پرورش و ترقی دادن استعدادهای واقعی در جهان. لطفا برایم دعا کنید چون این، موضوع بسیار عزیزی برای من است و دعا میکنم که انشاالله موفق باشد.

به علاوه، ما موزیک ویدئوهای کاملا جدیدی در راه داریم… نمیخواستم این سوپرایز را “خراب کنم” اما در واقع من 2 هفته را در خارج به سر بردم و تازه از فیلمبرداری این کلیپها برگشته ام. خیلی خوشحالم که دوباره با کارگردان مستعد و خوش قریحه ای مثل “سیروس کردونی” برای این پروژه ها همکاری کرده ام. مطمئنم که او ما را ناامید نخواهد کرد. :)

راستی تصویر کوچک این نوشته، عکسی از من و راننده تاکسی ام (در فرودگاه استانبول) است، او وقتی من را شناخت با دعاهایش و مهربانی اش من را بسیار شرمنده کرد و تحت تاثیر قرار داد. خداوند به او رحمت و برکت دهد. :)

تا دفعه بعد…
درود و رحمت خداوند بر همه شما.
سامی

 

منبع:سايت اصلي سامي يوسف(http://www.samiyusufofficial.com)

مي دونم قديمي بود(براي سال2012 بود)اما از مطلبش خوشم آمد...گذاشتم!


برچسب‌ها: آلبوم سلام, تور کنسرتهای سلام, “آندانتی رکوردز” و… ,
[ جمعه 1 شهريور 1392 ] [ 15:45 ] [ علي شربتي ]
 
با افتخار اولين وبلاگ ايراني هستيم كه اين عكسهاي ديده نشده از سامي يوسف را به مخطبان سرويس ميده.
 
http://www.samiyusufofficial.com/main/timeline/Image/SamiYusuf7yearsold.jpg

سامي يوسف 7 ساله

 

http://www.samiyusufofficial.com/main/timeline/Image/SamiYusuf9yearsold.jpg

سامي يوسف 9 ساله

 

http://www.samiyusufofficial.com/main/timeline/Image/SamiYusuf10yearsold02.jpg

سامي يوسف 10 ساله

 

http://www.samiyusufofficial.com/main/timeline/Image/SamiYusuf13yearsold.jpg

سامي يوسف 12 ساله

 

http://www.samiyusufofficial.com/main/timeline/Image/sami19.jpg

سامي يوسف19 ساله

 

سامي يوسف 23 ساله

(در اين دوران سيامك ديگه به خواننده اي اسلامي و جهاني تبديل شد)

 

http://www.samiyusufofficial.com/main/timeline/Image/01-SamiYusuf-Malaysia.jpg

سامي يوسف 24 ساله

 

http://www.samiyusufofficial.com/main/timeline/Image/01SamiYusuf-charity.jpg

سامي يوسف 25 ساله

 

http://www.samiyusufofficial.com/main/timeline/Image/Sami-Yusuf1.jpg

سامي يوسف 27 ساله

(در اين سن بود كه با تلويزيون زادگاه خودش يعني ايران مصاحبه كرد)

 

http://www.samiyusufofficial.com/main/timeline/Image/01SamiYusuf_BBC.jpg

سامي يوسف 29 ساله

 

http://www.samiyusufofficial.com/main/timeline/Image/01-SamiYusuf-copenhagen.jpg

سامي يوسف 31 ساله

 


http://www.samiyusufofficial.com/main/timeline/Image/Salaam-SS-00.jpg

و اكنون... سامي يوسف 32 ساله

 

 

http://www.samiyusufofficial.com/main/timeline/Image/Salaam-SamiYusuf-newalbum.jpg

و آخرين آلبوم سيامك رادمنش تا اكنون در همين سن يعني 32 سالگي بود كه به نام آلبوم سلام منتشر شد.

 

http://www.samiyusufofficial.com


برچسب‌ها: عكسهاي , كودكي, تا بزرگسالي , سامي يوسف, داغ داغ, جديد, ,
[ پنج شنبه 31 مرداد 1392 ] [ 18:53 ] [ علي شربتي ]
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 124
بازدید ماه : 182
بازدید کل : 5533
تعداد مطالب : 15
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1